راز قتل مرد افسرده پس از یک دهه همچنان سر به مهر

راز قتل مرد افسرده پس از یک دهه همچنان سر به مهر
13 سال قبل زنی کهن سال با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت : من در حوالی محله مولوی خانهای دارم که بسیار بزرگ است و اتاقهای زیادی داراست . هریک از اتاقها را به یک نفر اجاره دادهام و از این راه زندگیام را میگذرانم تا اینکه مدتی قبل مردی حدودا 50ساله برای اجاره اتاق سراغم آمد و من نیز پذیرش کردم .
وی ژولیده بود ; معلوم بود حال روحی درستی ندارد . اینجانب به وی گفتم دنبال دردسر نیستم و آن مرد نیز گفت صرفا می خواهد تنها باشد و دردسری برای کسی ندارد . این زن خاطر نشان نمود : اتاق را به وی اجاره دادم و ماهها بود که در خانه من زندگی می کرد و هیچ مشکلی هم وجود نداشت تا این که مدتی قبل ناپدید شد . بعد از آن نیز از اتاقی که به او اجاره داده بودم بوی تعفن می آید . در اتاق قفل است و من وارد آن نشدهام و درخواست دارم پلیس وارد شود . مأموران با توجه به گزارش این زن به محل رفتند و بعداز اینکه در منزل را باز کردند , دریافتند مرد میانسال که فرهاد اسم داشت , کشته شده شدهاست . وضعیت اتاق نشان میداد وی مورد شکنجه قرار گرفته است . شخص یا اشخاصی دست و پای اورا بسته و وی را به کپسول گاز وصل کرده بودند . با انتقال جسد به پزشکی قانونی پژوهش ها دراین باره آغاز شد و مأموران دریافتند علاوه بر اینکه کپسول گاز به پای مقتول بسته شدهاست , اثر ها جراحتهای عمیق نیز روی بدن وی موجود هست که نشان می دهد مورد شکنجه قرار گرفته و ساعتها در همان حال رها شدهاست . پزشکی قانونی همینطور گزارش داد مقتول به دلیل خفگی فوت شدهاست .
مأموران با اعتنا به مدارک شناسایی مرد میانسال , خانواده اورا شناسایی کردند و از آنان خواستند برای تشخیص هویت جسد به پزشکی قانونی بروند . بعداز اینکه پسران مقتول جسد را شناسایی کردند , پژوهش ها درخصوص علت قتل و یافتن عاملان جنایت ادامه یافت . پسر این مرد به مأموران اعلامکرد : مدتی قبل مادرمان فوت شد . پدرمان خیلی مادرمان را دوست داشت و آنها زندگی عاشقانهای با هم داشتند , پس از مرگ مادرم انگار پدرم یک انسان دیگر شده بود . با همه بداخلاقی میکرد و عصبانی و ناراحت بود و درگیری تولید میکرد . وی با ما حرف نمیزد ; با سر وصدا و عصبانیت صحبت میکرد . میخواستیم کمکش کنیم , اجازه نمیداد . مارا از خانه طرد کرده بود تا اینکه یک روز متوجه شدیم خانه را ترک نموده است .
چون یکیاز ما هنوز مجرد بود و در منزل بود , میتوانستیم بفهمیم پدرمان به منزل آمده یا این که نه . هنگامی پدرمان منزل را ترک کرد , بارها با او تماس گرفتیم و التماس کردیم که برگردد . باز بداخلاقی کرد و اعلامکرد می خواهم با دوستانم باشم و ابدا نمیخواهم شمارا ببینم . با این که میدانستیم دوستان متعددی ندارد ولی مقاومتی نکردیم و فکر کردیم درصورتی که مدتی تنها باشد , همه چیز عالی میگردد . این مرد خاطر نشان کرد : میدانستیم پدرمان اتاقی اجاره کرده است البته هیچ آدرسی به ما نداد و هیچ کاری هم با ما نداشت تا این که با ما تماس گرفتند و متوجه شدیم وی کشته شده شدهاست .
ما به هیچکس مشکوک نیستیم و نمیدانیم پدرمان با چه کسانی رابطه داشته و چه اتفاقی برای وی افتاده است . پس از این گفتهها بود که تحقیقاتی درباره روابط فردی مقتول انجام شد . مأموران فهمیدند این مرد با چند دوستش ارتباط داشته است البته وقتی آنان مورد تحقیق قرار گرفتند , هرکدام مدارکی ارائه دادند که نشان میداد در زمان قتل جایی دیگر بودند . ضمن اینکه هیچکدام از همسایههای کشته شده هم آنانرا در محل ندیده بودند . این در حالی بود که زن صاحبخانه به مأموران گفته بود متوجه رفتارها و رفتوآمدهای مشکوک مقتول شده بود . 13 سال تحقیق مأموران برای پیداکردن ردی از عامل جنایت به جایی نرسید تا اینکه اولیای دم درخواست صدور حکم برای دریافت دیه از بیتالمال کردند .
فرزندان مقتول گفتند : مرگ مادرمان مثل خرابشدن آوار روی زندگی ما بود . پدرمان دچار غم سنگینی شد و دیگر نتوانستیم اورا مانند سابق ببینیم و بعد از آن هم کشته شد سوای اینکه ما بدانیم چه اتفاقی افتاده و چه کسی این جنایت را انجام داده است . به همین منظور خواهش داریم با توجه به پیدانشدن عامل جنایت از بیتالمال دیه پرداخت شود . آن ها گفتند : ما کماکان درخواست داریم پرونده پیگیری شود و خواهان مجازات متهم هم هستیم . بعداز گفتههای اولیای دم و با اعتنا به حالت پرونده , قضات شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برای تصمیمگیری در این مسیر وارد شور شدند .